@~@~@~@~@~@
یه بار وقتی کلاس دوم بودم(دبستان) چون کسی نیمد دنبالمون مجبور شدیم با دختر عمم باهم ازمدرسه برگردیم و پیاده بریم خونه مامانبزرگم
😉
مام خوشحال و شاد و خندان داشتیم سربالایی رو بالا می اومدیم
😪
هوامم گرمممم خورشید خورده بود پس کلمون هییی زرت و زرت میخندیدیم
وسط راه یه اقاهه تا خرتناق خم شده بود تو صندوق عقب ماشینش، شلوارشم فاق کوتاه .... اوفففففف
😂
دقیققق رنگ شورتش یادمه
😁
من و نازنینم اونقدر چپ نگاش کردیم ، بیچاره چش خورد(الکی)
سوییچش افتاد خم شد برداره که دیگه فیهاخالدونشم پیدا شد....منمم هااارر هااار میخندیدم... دختر عمم هم هیی با ارنج میزد تو پهلوم که خفه شم، هر چن لحظه هم میگفت احمق مده
😴
البته الان که فکر میکنم مرده اگه یکم دیگه طبق مد پیش میرفت ، وقتی سوییچش افتاد ، دیگه شلوارش پاره میشدخلاصه یکم که جلوتر رفتیم
یه خانومه کههه خیلیی سانتال مانتال
(ت هاشو تشدید دار بخونید)(بقول مامانبزرگم)
و خوش تیپ داش رد می شد که یه بویی به مشامم خورد، یه چیزی تو مایه های گوز یا شایدمم چس
😷💨
پا بلندی کردم و درگوش نازنین گفتم:نازیی فکر کنم خانومه گوزید و ازونجایی که من وقتی در گوشی حرف میزنم میترسم اروم بگم و طرف مقابل نشنوه، مثل همیشهه بلند گفتم، از قضا خانومه هم شنید و برگشت گفت :گوزو خودتیی بیشورررر منم ترسیده بودم خانومه با اون قیافه جوجو که نهه لولوشش بیاد منوو بخوره
😹😹😹
پشت نازی قایم شده بودم، دختر عمم هم گفت بچس و غلط کرد و خودش چسید انداخت گردن شما و ببخش و اینا کع زنه ول کرد، البته بعدا بخاطر توهینات واردش حسابی باش دعوا کردم
👅
دیگه وارد خیابون مامانبزرگم شدیم داشتیم همونطور تو پیاده رو میرفتیم که پامون رفت تو یه چیزی، بالا سرمونو نگاه کردیم دیدیم یه کارگره که رو داربسته مارو کشیدهه به فش هی میگه گمشو بیرون گمشو بیرون الاغ منگ، نازنین یه نگاه به زیر پامون کرد دید رفتیم توسیمان
خلاصه مام مظلوم عز تو سیمانا اومدیم بیرون
💦💦
و به راهمون ادامه دادیم تا رسیدیم به خونه مامانبزرگم، حالا شماره واحد یا همون زنگشون رو بلد نبودیم یربع وایسادیم تا موقع اذان همسایه پاینیشون اومد از در بیرون بره مسجد و مام رفتیم تو
خلاصه که همه چی بخیر گذشت و مام کلیی خندیدیم، اما هنوزز بعد پنج سال رد پای منو نازی جلو در پارکینگ شرکت همراه اول منطقه مونده ، هر وقت هم که پیاده با نازی میریم میایم پامونو میزاریم رو رد پامون تو سیمانا ببینیم پامون چقد گنده شده
😅
خلاصه که اگه بخوام پند بدم ، به شلوار کسی ننگرید چون ابروش بیشتر میره، بلند بلند درگوشی صحبت نکنین
جلو پاتونم نگاه کنین
*@***/*
شاد باشین
دوازده تا از بهترین لحظه در عمر انسان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
😊 یک | لحظه تحویل سال 😊
😊دو | لحظه عاشق شدن😊
😊 سه | لحظه ای تماس از کسی که دلتون براش تنگ شده 😊
😊چهار | لحظه دادن آخرین امتحان 😊
😊 پنج | لحظه ای که به شخصی که دوسش دارین
نگاه کنین و ببینین اونم داشته به شما نگاه میکرده 😊
😊 شیش | لحظه ای که دوستایه قدیمی و خوبت رو ببینی و بفهمی هیچی بینتون تغییرنکرده 😊
😊 هفت | لحظه ی لمس انگشتان نوزاد متولدشده 😊
😊 هشت | لحظه ای از خواب بیدار شی و ببینی که هنوز وقت اضافه برای خوابیدن داری 😊
😊 نه | یه شبه قشنگ تو خیابون تنها قدم بزنی و خاطراته قشنگ و خوبت رو مرور کنی 😊
😊ده | لحظه ای که تنهایی؛ یه پیام یا تماس از کسی که دوسش داری دریافت کنی 😊
😊یازده | لحظه ای که حس کنی یه نفر واقعا به تو و کارت اهمیت میده😊
😊دوازده | لحظه ای که این رو میخونی و به این لحظاته خوب فکر میکنی و لبخند به لبت میاد😊
و این بهترین لحظه برایه منه که لبخند رو به لبت آوردم😊
🌸خنده واقعا بهت میاد دوست من🌸
*baghal*
در زیر یک تصویر سیاه و سفید مشاهده میکنید . درون این تصویر دو چهره مخفی شده اند که یک چهره مربوط به زنی جوان و چهره دیگر متعلق به یک پیرزن هست .
این تصویر مربوط به یک تست هست که مشخص میکنه شمادیدمثبت داریدیامنفی و طبق آمار ، بیشتر از نیمی از افرادی که این تصویر رو دیدن ، در نگاه اول نتونستند چهره زن جوان رو پیدا کنند و تشخیص بدهند و در نگاه اول چهره پیرزن رو دیده اند .
افرادی که در نگاه اول چهره زن پیر به نظرشون اومده نسبت به مسائلی که در اطرافشون اتفاق میوفته ، بدبین هستند و دید منفی دارند و اون عده از افرادی که در نگاه نخست چهره زن جوان رو دیده اند ، افرادی هستند که نسبت به مسائلی که پیرامون اونها اتفاق میوفته دید مثبتی دارند و با افکار منفی کمتر سروکار دارند .
شما در نگاه اول کدوم یک از این دو چهره رو تشخیص دادید ؟ چهره پیرزن رو یا چهره زن جوان رو ؟